قحطی قصه ها
امسال، سال قحطی دنیای قصه هاست!
آرامش درون دلم، تا خدا، خداست.
مردند مردمان زمان قدیم و، ماند؛
یک مشت حرف باطل و، یک دست حرف راست
دیگر برای عرض هنر، پیش یار هم؛
خاموش، مثل سنگ شدن! باز نارواست
باید که طوطی از قفس خود رها شود
گر هند هم نشد؛ برود هرکجا هواست!
بغضی گرفته راه نفس را، چو استخوان
انگار در گلو شده جاگیر، تا کجاست؟!
اینبار حرمت دل خود را شکسته ام
تا بشکنم هوا و هوس، غیر این جفاست
پایان شب، به روز مبدل نمی شود!!
آغاز سال، قحطی دنیای قصه هاست.
هادی دهقانیان نصرآبادی
عصر 18 آذر 1396
درباره این سایت